با سلام
امروز 20 شهریوره.در چنین روزی من به دنیا اومدم.جا داشت واسه این روز کلی خوشحالی کرده و عده ای رو به یه مهمونی پرطمطراق دعوت کرده و خلاصه ....
اما من به عنوان کسی که امروز تولدشه این حس رو ندارم.نه از این جهت که مشکلات زندگی و....نه
بخاطر این خوشحال نیستم که دیروز که اصلا خبر نداشتم فردا سالروز تولدمه یه داستان باعث شد تا بگردم ببینم تولدم چه تاریخیه و فهمیدم ای دل غافل،فردا تولدمه!!
واما اون واقعه:
اردوهای راهیان نور سالیان زیادی نیست که راه اندازی شده و اندر وصف آن له یا علیه ش ، جوهرهای قلم مصرف شده و...در طلائیه اتفاقی عجیب می افتد که دل هر غافلی را به تنبه واداشته جز من غافل.یه سال که اردویی دانشجویی(دختر)از تهران به منطقه طلائیه سفری داشته در دفتر خاطرات مرقد شهدای گمنام واقعه ثبت میشه.دختر دانشجویی در دفتر می نویسه در کنار سر و پای جدا شده شما خودِ بی سر و پایم را پیدا می کنم.
سال بعد با کیک تولد می ره طلائیه که همگان تعجب میکنن.میگه اومدم جشن تولدم را در طلائیه بگیرم و وقتی شمع را می گذارند عدد 1 بوده که مورد تعجب همه قرار می گیره که تو الان نزدیک 30 سالته، چرا عدد1؟
میگه من تازه پارسال خودم را پیدا کردم و فهمیدم کی هستم .پس الان یکسالمه و...
وقتی این واقعه رو خوندم گفتم که ای دل بی خبر!کی قراره تولدت باشه؟